نوشته هایم به مدد خاک قرمز، بر بستر طبیعت جان میگیرند؛خاک قرمز جزیرۀ هرمز،ترکیبی از اکسید آهن که برای زخم طبیعت مرهم است.کلماتم با بارانی ملایم یا نسیمی آرام، در چرخۀ طبیعت حل می شوند و در حافظۀ آن برای همیشه باقی می مانند.
بافتی از واژگان در فرمی ابداعی ، بدون نقطه و درهم تنیده شده، گفتگویی است رازآلود میان من و طبیعت که کلید مکاشفۀ بخشی از آن را با حضور کلماتی آشنا، در اختیار مخاطب قرار می دهم.
بستر ترسیم این گفتگو، همواره بخشی از طبیعت بوده که در لحظه مرا به خود فرا خوانده است؛ تکه چوبی، دانه برگی، تخته سنگی، تنه درختی ،…
طبیعت، همیشه خود برای طول عمر و سرنوشت طبیعت نوشته هایم تصمیم گرفته است و من اختیارشان را به دست او سپرده ام.

تصاویر: