پلاستیک برای من، نمادی است از تصنعات بشری ، تولیدات شیمیایی ، هسته ای و آنچه انسان هر روز با ولعی فزاینده برای دست یافتن به زندگی آسوده تر و قدرت بیشتر بدون درنظر گرفتن سهم طبیعت از زندگی و نقش آن، تولید میکند.
اسارت طبیعت در میان انبوه مواد پلاستیکی و زباله ها ، اسارت انسان است در ساخته های خویش.
درخت خشک و پلاستیک پیچ شده ای که من به آن پیوند خورده ام ،روحم را برای درک بهتر مرگ و زندگی یک درخت دربرگرفته است.
صدای خرد شدن شاخه ها ، خشکیدن رگ ها و عدم توان حرکت و تنفس را میتوانم با تمام وجودم احساس کنم.
روح طبیعت ، روح درخت و روح انسان جدا نشدنی اند.